“نخبه ی کارگری “که از عشق دیدار با یار می گوید

ساخت وبلاگ
محمد همتی نخبه بسیج کارگری استان کرمان که مدیر عامل واحد تولیدی همت کرافت نیز هست، محصولاتی خاص را با تنوع تیغچه های رتیواتور کشاورزی فیاتی ، گلدونی ، تیلری ، ماله بند ، عصایی و انواع قطعات ادوات کشاورزی و صنعتی بر اساس سفارش مشتری را تولید می کند ،  وی در اولین جشنواره نخبگان کارگری نیز  رتبه اول طراحی را کسب نموده است و همیشه اذعان کرده بود که : این اقدامات در راستای اجرای منویات مقام معظم رهبری ( مدظله العالی)در خصوص اقتصاد مقاومتی صورت گرفته است.

همتی نخبه ای است که بار ها گفته است : بسیجی یعنی ، در جایی که نیاز مبرم به حضورش است ، در صحنه باشد لذا  ما الان در حال جنگ اقتصادی هستیم  و کارگران ما سربازان این جنگ در عرصه اقتصادی هستند لذا  افتخارم این است که بسیجی هستم و پیرو خط ولایت و از این پیروی نیز رشد و باروری  بسیاری را دیده ام  بسیجی یعنی کسی که بصیر باشد به همه مسائل روز دنیا چه اقتصادی ، چه سیاسی و فرهنگی  لذا باید در خطو ط درست حرکت کرد آن زمان رشد و تعالی میسر می شود .

12

مهندس محمد همتی که از کارگران رسمی کارخانه سیمان کرمان نیز هست از فرماندهان قوی و با پشتکاری جدی در جهت رشد و حرکت اقتصادی است این بسیجی نخبه که در جشنوازه مالک اشتر سال جاری نیز حائز رتبه شده بود هفته گذشته با دیگر بسیجیان این عرصه به حضور رهبر انقلاب دعوت شد .

مهندس همتی در گفتگویی اختصاصی به” پایگاه خبری تحلیلی کارگران کرمان” از ویژگی های دیدارش با رهبر معظم انقلاب گفت :تا قبل از اینکه برای دیدار با رهبری دعوت شوم متوجه این مطلب که می گفتند دیدار آقا رزق است  نمی شدم و نمی فهمیدم که یعنی چه !! تا زمانی که در حسینیه آرام گرفتم  هنوز باورم نمی شد که بالاخره این رزق نصیب من هم شده است .

وی ادامه داد : رهبر انقلاب وارد شد جمعیت سر از پا نمی شناخت  ایستادم تا رهبرم را ببینم نمی دانم کی بود که متوجه شدم چشم هایم تاب دیدن یار را ندارد و غرق از اشک است از چشم هایم می خواستم که نبارند و اجازه دهند از دیدارش سیراب شوم  ،  از لحظه ای که چشم درچشم به چهره ی ماهش خیره شده بودم معنی رزق را فهمیدم،  همه ی توجهم به حضرت ماه بود.
این نخبه کارگری افزود : ایشان لب گشوده و سخن گفتند ؛ در لحن صحبت هایش، نگاه هایش و  لبخندهایش ، خیره و گم  شده بودم ، هرچند یک بار از خودم می پرسیدم آیا من واقعا این جا هستم؟؟ در کنار رهبری که سالها دل در گرو عشقش بسته و  عاشقش هستم؟؟؟

همتی ابراز کرد : تمام مدت نگاهش می کردم، دلم نمی آمد حتی یک ثانیه صورتم را از حضرت آقا برگردانم، دلم می خواست فقط او را ببینم فقط خود او را غرق شده بودم در معنویت ایشان ، رهبرم سخنان خود را بیان می کرد و با اینکه در صحبت هایش خیلی جدی بود اما  هرچند دقیقه یک بار لبخند را بر لب هایمان می نشاند و روحمان را جلا می داد .
وی عنوان کرد : من که عمری در غرور و سرمستی به سر برده و  خود را داعیه یک حرکت اختراعی می دانستم با خود می‌گفتم خدایا این همه ابهت چگونه در کنار طبع روان و روحیه ی پرنشاط حضرت آقا یک جا جمع می‌شود زیرا تمام ابهت و غرور ساخته گی من در نگاه های گرم حضرت آقا  ذوب شده بود .
همتی ادامه داد : هرچه ساعت به آخر جلسه نزدیک تر می شد، قلبم تند تر می زد حال خودم را دیگر نمی فهمیدم و تنها از زمان می خواستم در این یک جا آرامتر حرکت کند اما زمان هم با من یاری نکرد و  آقا رفت  ، ایشان که رفتند انگار شوک بزرگی به قلبم وارد شد ، دقیقا نمی دانم تا به کی گریه می کردم.
چفیه ای  که حضرت آقا هدیه داده بودند را روی چشمانم گذاشتم تا بلکه آرام بگیرند اما چشم ها که معشوق خود را دیده بودند تاب دوری دوباره اش را نداشتند اکنون … دلتنگی بعد از زیارت یار از شوق قبل از دیدارش کشنده تر شده بود.

بیتی را به یاد آوردم که می گفت : بگیر از دل من هرچه را که می خواهی     به قدر ثانیه‌ای عشق رهبرم را نه

كارگران كرمان...
ما را در سایت كارگران كرمان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kargarankermano بازدید : 237 تاريخ : يکشنبه 5 دی 1395 ساعت: 6:06